- رای ساز
- مستشار، مصلحت اندیش
معنی رای ساز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نقاشی مناظر دریایی
رقاص، پاکوب
نوعی از فنون سازندگی، صفتی از صفات سازهای ذوات الاوتار، چراغی که در دستگاه برق امتداد جریان را از یک طرف مستقیم میکند دستگاهی که یک جریان الکتریکی متناوب را به یک جریان یک طرفه تبدیل نماید مستقیم کننده
سازنده رادیو، تعمیر کننده رادیو
ساختن راه و جاده
آنکه تار (آلت موسیقی) سازد سازنده تار
باده ساز آن که می تهیه کند کسی که شراب اندازد
کسی که چراغ می سازد یا تعمیر می کند
سازندۀ شراب، کسی که شراب می سازد، آنکه شراب می اندازد، کسی که از انگور یا چیز دیگر شراب تهیه می کند و می فروشد
نوعی چای محرک با طعم تند که برگ های آن را پس از چیدن فوراً در هوای آزاد خشک می کنند
فرواز گر کسی که شغلش ساختن قاب (مخصوصا قاب عکس) باشد
کسی که کارهای دیگران را انجام دهد: کار گشای، نیک انجام دهنده امور عامل
کسی که کاشی سازد آنکه کاشی درست کند
رقاص
راست کننده
جنگجو، رزم سازنده
کاشی پز، آنکه آجر کاشی درست می کند، کاشی تراش، کاشی ساز، کاشی گر